۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه

نیم مثقال طنز

مردی با اسلحه وارد یک بانک شد و تقاضای پول کرد. وقتی پولهارا دریافت کرد رو به یکی از مشتریان بانک کرد و پرسید :
 آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
 مرد پاسخ داد : بله قربان من دیدم.
 سپس دزد اسلحه را به سمت شقیقه مرد گرفت و او را در جا کشت.  مجددا رو به زوجی کرد که نزدیکش ایستاده بودند و از آنها پرسید:
آیا شما دیدید که من از این بانک دزدی کنم؟
مرد پاسخ داد : نه قربان ، من ندیدم ؛ اما همسرم دید!
                                                              :-)-<-< 

پی نوشت: پست های اخیر خیلی غم انگیز بود، این پست را برای نشاندن خنده ای کوتاه بر لبانتان بپذیرید.

۲۰ نظر:

باران ازلاهیجان گفت...

:-)

چه باید گفت از دست این مردها

حالا هی بشور بساب D:

farzin karegar گفت...

درود
جالب بو
گيلك بمني

بهروز گفت...

سلام مرد...

هادی گفت...

یه بار شوهر زنی گم میشه . با خواهرش میره پیش پلیس.
پلیس : مشخصات همسرتونو بگین.
زن:چهار شونه،قدبلند،موهای بلوند ،چشم آبی،با یکدست لباس شیک.
خواهر: اٍاٍاٍ خواهر این که مشخصات شوهرت نیست!!
زن: ولش کن بذار حالا که دارن پیدا میکنن یه خوش تیپ شو بیارن!!

هادی گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
گیله مرد گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
سپيده گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
سپيده گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
گیله مرد گفت...

برای دوست نازنین هادی عزیز:
بیشتر چیزهایی را که خواسته بودید همینجا می توانید بخوانید/همین بالای سر وبلاگ نوشته: درباره ی من.
و اما بعد:
در خصوص کار و این حرفها لینکی را که برایتان می گذارم بخوانید کلا متوجه خواهید شد و چی چی نا را هم قبل از اینکه به آن لینک بروید برایتان شرح می دهم.
چی چی نا /یعنی:
چی چی نیوز ایجنسی/مانند:
ایران استیودنت نیوز ایجنسی: مخفف: ایسنا
ایران ریپابلیک اسلامیک نیوز ایجنسی: مخفف: ایرنا
http://sheipour.blogspot.com/2010/05/blog-post_05.html

دسامبر ۱۴, ۲۰۱۰، ساعت ۱۱:۴۱

گیله مرد گفت...

به سپیده ی خانم
-----------
بابت تذکرتان متشکرم/در خصوص ترجمه ی متن انگلیسی که فرمودید/متاسفانه من زبانم بسیار ضعیف هست/متن موصوف را با گوگل ترانسلیت ترجمه کردم.اگر خیلی ایراد توش هست بفرمایید کلا اصلاح کنم اما اون متن زیاد هم جدی نبود.
-------
در خصوص "اد" شرمنده ام /نمی دونستم/باید جلوتر می فرمودید/سپاسگزارم و آماده ی جبران
--
با احترام

سپيده گفت...

سلام
برات درستش كردم
درسته كه از نظر تو اون مطلب زياد جدي نبود ولي يه بار پيش مياد كه يه سپيده ي حساس مياد و از اينكه گوگل مثل هميشه به جاي ترجمه شاهكار كرده حرص مي خوره
لبخند!!!!
با احترام
.............................

I'm tired, although my body is tired, I’m still breathing, still I know what is oxygen, but I'm tired, tired of myself, of these useless iterations, of these days that give the smell of death, I’m very tired, maybe a message, a dialogue ,a word gives me condolence, tell something, say something before you come to my grave with a bunch of flower and remember me! Maybe tomorrow is too late to be and see, remember me today!

هادی گفت...

گیله مرد قوربون.
هر بار هنم کامپیوتر پوشت اول یه سر گیله مرد زئنم بعد شونم جای دیگه. تی ماجرا بوخوندم جاقلان موسون می دیل بی ته. یاد یه بوزورگی دکتم که گوت : ریشه کارمند بد اونه سرپرست و مدیر ناتوانه. اگه او حاجی آدم ببوبی ... بگذریم برار بقول یه ضرب المثل تا آدم نبازه هرگیز برنده نبونه. دوس ندانم فقط دیگرون موسون بگوم تئبه دوعا کونم اگه کمکی از می دس برانه بگو جون بنم. دونی که لنگورود جقل مقل سر بشون ایشونه حرف نشونه. راستی چی دوستای باحالی دانی...

گیله مرد گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
گیله مرد گفت...

درود بر گوله هادی
.
تی قوربون برار/عادت ندانم می درده داد بزنم/اینم که بیدی خواستم به این وسیله یه موشت کلاج و کشکرته روسوا بونم/تی قوربون برا دونم لنگورده جغل مغلون ...
.
نه بلا می سر امه زیندگی گوذرنه/در مورده دوستون :اموگردنیم خوب خوبون پیدا کونیم/مثل خودت

پونه گفت...

جالب بود و احتمال زياد لبخند به لب خيلي از آقايون نشونده :)

هادی گفت...

سلام گوله برار.
ایه چند روزه لنگورود نمای؟ گونم ایه نیم مثقال طنز بنویشتی چنته خانونمون دیلگیرن!! یته یه مثقالی آقایون ویسین بنویس اوشوون حال بکونن.

گیله مرد گفت...

سلام به دوستانم:
.
پونه خانوم به پیشنهاد آقا هادی یه پست برای انتقام از آقایون خواهم گذاشت/به روی چشم.
.
آقای هادی عزیز:
نه برار نومام تی اوامر هم ایطاعت بنه.به زودی...
تی قوربون

هادی گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
هادی گفت...

ممنووووووووووون گوله برار. از آخدا خائنم بجوز تی لبون تی دیله خندون بداره.

سیکا گفت...

چه جانوری بود آقاهه !