سالواتوره داشت توی خیابانهای رم راه می رفت که مامور پلیس دستش را گرفت و گفت:شما باید با ما به اداره ی پلیس بیایید!
سالوا با تعجب پرسید:چرا؟
مامور جواب داد:شما از نشان مخصوص مافیا استفاده کرده و ان را روی لباستان نصب کرده اید.
بیچاره سالواتوره که آدم آرامی بود نگاهی به لباسهاش انداخت؛ اما چیزی ندید، با تعجب از آقای مامور پرسید:ببخشید از کدام نشانه حرف می زنید؟
مامور گفت: همان که روی سینه ی شماست، همان مار دوشاخ!!
****
یک هفته طول کشید تا سالوای نگون بخت ثابت کند آن نشان به صورت اتفاقی روی سینه ی او نصب بوده است، در حالی که می خواست برگه ی آزادی اش را از رئیس پلیس بگیرد با تعجب دید همان نشان روی لباس آقای رئیس نیز حک شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر