سینما؛ ابزاری برای تخریب!؟
آرش گیلانی پور
استفاده
از صنعت فیلم سازی در مناسبات و منازعات سیاسی(در قد و قواره های گوناگون)
از گذشته تا کنون در جامعه ما جایگاه خاصی داشته است. شاید فیلم منتشر شده
یی که بعدها به کارناوال روزعاشورا معروف شد، جنجالی ترین مستندی بود که
در جهت تخریب یک نامزد انتخاباتی ساخته شد و البته بودند فیلم های دیگری که
ساخته و جنجالی شدند. مانند فیلمی که درباره ظهور ساخته و منتشر شد و
البته هیچگاه آن طور که باید و شاید برخورد نشد و این داستان ادامه یافت تا
هفته پیش که خبر رسید فیلمی از مجلس زنانه یی در سعدآباد که همسر رییس
جمهور به مناسبت روز زن میزبان بانوان ایرانی بود، منتشر شده است. اینکه چه
اتفاقی در آن مجلس افتاده و -جمعی
بانو- مرتکب چه کار خلافی شده اند، البته در صلاحیت ارگان هایی است که در
این خصوص مسئولیت دارند؛ اما رسانه یی کردن و استفاده از تریبون مجلس برای
افشای اسرار مگویی که سالهاست تنها تا نوک زبان می آید و فرو خورده می شود،
چیزی است که بسیار دیده ایم و اغلب تهدیدها جنبه عملی به خود نمی گیرد و
گاهی نیز قضیه بسیار بیشتر آنچه لازم است بزرگ نمایی شده، در پاره یی از
اوقات هدف اصلی در پس ماجراست و یا حداکثر برای برانگیختن احساسات عمومی
است. با این حال موارد برشمرده شده و چند عنوان دیگر نظیر این در واقع
نشات گرفته از نظریه یی است که وزیر تبلیغات آلمان هیتلری تئوریسین آن بود.
نظریه گوبلز
نظریه ارتباطی با منشاء سیاسی؛ ایده یی است که اولین بار توسط دکترگوبلز ( وزیر تبلیغات هیتلر ) مطرح شد . اساس تبلیغات گوبلز بر پایه سینما و رادیو استوار بود . او می کوشید با استفاده از این ابزار و مخاطب قرار دادن کودکان و نوجوانان، تکرار مضامین اصلی، نشان دادن سمبل ها و نشانه ها در پیام در حد فهم عموم، برانگیختن احساسات مردم (قدرت – خشم) ، اغراق و بزرگ نمایی، قرار دادن هدف در پس زمینه، اثبات عملی بخشی از ادعا برای قبول کل آن، سرایت روایی، توجه
به منافع مخاطب و...به اهدافی که پیش بینی شده یی که در خدمت آن بود، دست
پیدا کند. امروزه شاید با گسترش وسایل ارتباط جمعی و همگانی تر شدن
تصویر(اینترنت، ویدئو سی دی ها و...) اگر چه دیگر تنها سینما و رادیو مصداق بارز نظریه گوبلز نیست؛ اما راه همان است که در بحبوحه جنگ جهانی دوم آلمان نازی از آن بهره های فراوان برده بود.
سازنده و توزیع کننده
من
روحانی هستم، کابینه فراجناحی، ما همیشه آماده هستیم، فرصت همیشگی نظام،
چهره واقعی دشمن و چند مستند دیگر، کارهایی است که توسط شفق مدیا و سفیر
فیلم ساخته و توزیع شده است. بعضی از این مستندها حتی در تعدادی از دانشگاه
های کشور هم به نمایش گذاشته شده است و البته در بعضی دیگر نیز جلوی نمایش
آن را گرفته اند. اینکه فیلمی ساخته شود و پرسش هایی ایجاد شود، البته
کاری شایسته و در خور تقدیر است. خاصه در دنیای امروز که چالش ها بسیارند و
هر شهروندی به سهولت نمی تواند با رییس جمهور و سایر اعضای کابینه دیدار
کند؛ اما نکته اینجاست که کسی از موسسه سازنده پاسخگوی سوالات نیست.
کارگردانی در پرده
معصومه
نبوی، کارگردان مستندی که این همه چالش ایجاد کرده است به گفته یکی از
اعضای هیاتمدیره انجمن مستندسازان نه تنها در این انجمن عضو نیست، که نام
آشنایی هم برای مستندسازان به شمار نمی رود و سابقه آنچنانی ندارد و
میگویند؛ نمیخواهدگفتوگویی با روزنامهها داشته باشد و درمصاحبه با
رسانههای همسو نیز عکسی از او منتشر نمیشود و مشخص نیست که چگونه بدون
هیچ سابقهیی احساس تکلیف برای شناساندن حسن روحانی به مردم کرده و به سراغ
خاطرات خود روحانی رفتهاست.
داستان ادامه دارد
آن طور که اعلام شده، ظاهرا
این پایان کار نیست و مستندهای دیگری هم وجود دارد که رسانهیی نشده است.
هادی فیروزمند، سردبیر سایت سفیر فیلم که مسوولیت توزیع مستند «من روحانی
هستم» را بر عهده دارد به «اعتماد» میگوید: برای مستند «من روحانی هستم»
از سوی دانشگاههای زیادی تقاضای اکران وجود داشت؛ اما این تقاضاها ناگهان
متوقف شد. در دانشگاههای امیرکبیر، علم و صنعت، علوم پزشکی، شهید بهشتی و
علامه طباطبایی اجازه اکران فیلم داده نشد؛ اما در حال حاضر تلاش داریم که
فیلم را در دانشگاههای شهرستانها که از اخبار دورتر هستند پخش کنیم.
ما و گوبلز
از
بحث انتساب این فیلم ها به جریانی خاص می گذریم زیرا این دسته از شهروندان
نیز به طور طبیعی دارای حقی مشروع برای کار و زندگی و حتی اندیشه هستند؛
اما عادت کرده ایم به بدترین شکل ممکن از ابزارهای در دسترس مان استفاده
کنیم. دیروز گوبلز(به درست یا نادرست) از ابزار مدرن آن روزگار در جنگ با
دشمنان خارجی استفاده می کرد. امروز ما در هزاره سوم
به جای استفاده از ابزار سینما برای آموزش و تاثیرگذاری بر نسل جوان و
نوجوانی که با هزارن خطر و تهدید مواجه است بنای ساخت فیلم های تخریبی را
می گذاریم. تا دیروز با وزش هر بادی فیلم می ساختیم که آن که را خوشایند
مان است تبرئه کنیم و امروز در حالی که قدمت دولت به یکسال نرسیده، فیلم می
سازیم تا او را به چالش بکشیم. در شرایط کنونی که کشور نیاز به آرامش دارد
یک روز به کراوات یکی بند می کنیم، روز دیگر از انگلیسی صحبت کردن یک وزیر
در مجامع بین المللی انتقاد می کنیم و یادمان رفته است وقتی ریاست اوپک را
بر عهده داشتیم؛ رییس ادواری( وایرانی آن) از روی ورق پاره یی مطالب اش را
با غلط های فراوان خواند و ریشخند دنیای مان کرد و حالا در تازه ترین مورد
در حالی صحبت از انتشار فیلمی می کنیم که همگان معترف به زنانه بودن آن
هستند.
پایان سخن
افکار
عمومی و آنانکه باید بدانند، می دانند که اوضاع از چه قرار است. حیف از
وقت و تریبون مجلس و حیف از امکانات و ابزاری که باید صرف توسعه و آموزش
شود؛ اما اینگونه هدر می رود. دانستن حق هر شهروندی است؛ اما باید به یاد
داشت هر رویدادی قابلیت رسانه یی شدن را ندارد و گاهی هتک حرمت محسوب شده و
اتفاقا عده یی از مرتکبان بیشتر از نگارنده به حکم شرعی آن واقف اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر