برای چهلمین روز درگذشت داوود
نشست توی ماشین کنار دستم، حرکت که کردم گفت:
این پخشِ ت چیزی توش هست؟
گفتم:
آره ِفک کنم شاملو باشه.
ریموت کنترل را برداشت و روشن کرد و شاملو داشت "انسان ماه بهمن" را می خواند گفت:
این چیه داری گوش می کنی؟
گفتم:
خوب وقتی تنهام هر چی دلم بخواد گوش می کنم، حالا هرچی دوس داری بذار تو پخش تا برات بخونه!
یکی از سی دی ها را برداشت و گذاشت توی پخش، یکی دو تا آهنگ در پیتی را رد کرد تا یک آهنگ آشنا به گوشم رسید که داشت می خواند:
بوی موهات،
زیر بارون،
بوی گندم زار نمناک،
بوی سبزه زار خیس،
بوی خیس تن خاک............
دیگر صدا را نمی شنیدم، رفته بودم به روزهایی که این آهنگ را با ستار زمزمه کرده بودم، نمی دانم چقدر گذشت و چطور شد که زد روی شانه ام و گفت:
کجایی بابا؟ چن دفعه می گم واستا یه چیزی بخریم، تشنه مه، انگار نمیشنوی؟!! اِ چه ته؟ چرا داری گریه می کنی؟
گفتم:
گریه؟ کی داره گریه می کنه؟
گفت:
لابد من، یه دست رو صورتت بکش! اصلا معلوم نیست چه مرگته؟
راست می گفت، از آخرین باری که این آهنگ را گوش کرده بودم دو ماهی می گذشت. همان شبی که با داوود می رفتیم جایی، داوود سی دی صدای " عمو خسرو "" را برداشت و همین سی دی را گذاشت که مثلا ان نکبتی ها(1) را گوش نکند و شاد باشد که از شانس اش همین آهنگ امده بود جلو و داوود رفته بود توی لک، ستار که خواندو تمام شده بود داوود دوباره برگرداند تا یک بار از اول گوش کند و من اینجا بود که فهمیدم با این آهنگ خاطره دارد چون ان شب هنگام پیاده شدن گفت:
یادت باشه یکی از این برام رایت کنی.
و من هنوز رفته ام که "بوی موهات زیر بارون "را برای داوود رایت کنم .
حالا دیگر آنجا بارانی نمی اید که موهای داوود را خیس کند، اما داوود جان قول می دهم همین روزها به مناسبت چهلمین روز درگذشتت بیایم سر خاکت تنها بنشینم و برایت" بوی موهات" را بخوانم، هرچند "صدای من کجا و چَه چَه ستار کجا"؛ اما تو می پذیری می دانم داوود جان!!
پ/ن1-اهل بد دهنی نبود/بزرگترین اعتراضش گفتن نکبتی بود /چون من تقریبابیشتر اوقات شعر گوش می کردم از من شاکی بود و می گفت آن نکبتی/یادش به خیر.
۱۲ نظر:
.
..
...
....
.....
سینا جان سلام
.
خیلی ممنون نقطه از ماست/
.
وقت به خیر
تا که از آن گل دور افتادم، خنده و شادی رفت از یادم، سیه شد روزم.
اگه کاملش رو می خوای بشنوی پس به آهنگ وبلاگم گوش کن آرش
روحتو آرام می کنه.
خداوند همه رفتگان مخصوصاً رفیق خوبتو ببخشه و بیامرزه.آمین
درود
نیمی از جوونای قدیم با این آهنگ خاطره دارن.
بدرود
سلام...
گاهي خيلي زود دير مي شود....
خداوند قرين رحمت كند؛آقاي سامانلو را...
حتما اين قول رو ديگه اجابت كنيد...
دوست من.
اگرچه اين فرم بد نيست اما لينك هاي دو طرف به نظر زيادي مطلب دارند. به همين دليل شكل وبلاگت مثل يك n شده كه قشنگ نيست. يك كار بكن كه بتونيم از فرمت تقليد كنيم
سلام و ممنونم از مهربانيتان ...خب داداشي من جنوبي نيستم كه همون خبرنگار خالي كفايت ميكنه ياخبرنگار عشق و قلم و يا نميدونم...نميدونم اصلا هر چي خودتون دوست داشتين بزارين...مرسي.چقدر من لوسم ببخشيد ديگه منو
سلام مجدد...اين گوشه وبلاگتون براي عكساي گيلان زيبايمان ممنون..هر وقت دلم براي شهرم تنگ ميشه ميدوم ميام اينجا..مرسي آقاي گيلاني عزيز...
آقا من در اسرع وقت يك فايل gpg كه فورمت مناسبي براي موضوع است نهيه مي كنم و لينك آن را برايتان ارسال مي دارم.
گل زاده:
سلام آقای گیلانی
انگیزه و علاقه ات ستودنی است . برای شما آرزوی موقیت همیشگی دارم. امید و پشتکار، دو عاملی است که در موفقیت انسان نقش تاثیر گذاری دارند و شما هر دو را دارید. موفق باشد
سلام آقا آرش
غم آخرتون باشه
ببخشید دارم یه جسارتی می کنم ولی از وقتی این قالب جدیدتون رو گذاشتین وبلاگتون خیلی سنگین شده و به زحمت بالا میاد و بعد از کامل لود شدن هم خیلی سخت بالا و پایین میره.
عرض شود که آقا آرش ما هم جلای وطن کردیم و از پرشین بلاگ رخت بربستیم و به بلاگ اسپت کوچ کردیم.
آدرس جدیدم رو می زارم البته هنوز شروع به نوشتن نکردم ولی یک سلام کردم که افتتاح بشه وبلاگم.
ارسال یک نظر