۱۳۹۱ مهر ۱۶, یکشنبه

همه چی آرومه/ هیشکی منو دوس نداره

آرام ترین...
تق، ت. تق .. تق تق.... دلار داشت همینجوری می رفت بالا، این ت ت تق تق ها هم از کله ی مردم داشت بلند می شد. اراذل و اوباش!! راه افتادن به داد و هوار و دلاری که داشت از 4 تومن می رفت بالاتر؛ حالا برگشته امروز روی مرز دو و نیم..... درود بر پرتقال فروش شهر دود .....
آرام.....
وزیر ورزش رو بردن مجلس واسه ی استیضاح.... از امضاکننده ها فقط ده نفر باقیمونده....این نوشته رو وقتی می نویسم که هنوز نتیجه معلوم نیس... ولی خدایی این امضا روی اوراق بها دار چه می کنه ها......
خیلی آرام......
رفتم از این نانوایی هایی چند منظوره..... فقط لواشی کار می کرد.... نانوا می گه آرد نداریم.......خدایی هنوز که هیچی نشده و همه چی آرومه اوضاع....... یکی کنارم نشسته بود گفت: اگه قحطی بیاد چی کار کنیم؟....... قحطی نمی یاد ای شالله
خیلی خیلی آرام.....
داره نزدیک می شه به 4 سال، نمی دونم آخرش چی می شه....
.....................................................................................
در حاشیه ی نامه ی رییس جمهور سابق برای مناظره(طنز)

هیشکی منو دوس نداره...

آرش گیلانی پور

رییس جمهور سابق نامه داده و خواستار مناظره با رییس جمهور کنونی شده است . اینکه محمود خان نامه می دهد می تواند نشانه ی خیلی چیزها باشد که معاندان او گفتند و نوشتند: او نیت خوبی نداشته است. اماپی گیری های  ما نشان می دهد اصلا ماجرای« بگم بگم »ها در میان نبود و طفلک دلش برای دوربین ها تنگ شده بود. همین نامه کافی بود تا هر طنزنویس و جِدنویسی به زعم خود چیزهایی بنویسد. گیله مرد هم برای اینکه از قافله عقب نماند رایزنی کرد و به گمانه های زیر دست یافت.

یکم: محمود خان می خواسته بیاید و بنشیند کنار رییس جمهور و از دستاوردهایش در عرصه ی اقتصاد ملی بگوید. مثلا اینکه چگونه می توان در مدت 8 سال دلاری را که 1000 تومان نمی ارزید به بالای 4000 تومان رساند و بعد هم گفت که نبض دلار دست« رحیم بسم الله و کریم سبحان الله و خلاصه چند اسم با پسوند  الله» کنار چهارراه استانبول است.

دوم: طفلی می خواسته بیاید بنشیند کنار ریاست جمهوری و بگوید : عزیز برادر اگر ما این همه در عرصه ی جهانی موفق بوده ایم، دلیل اش این بوده که هی زرت و زرت وزیرهای مان را در سفر و حذر، وسط میز ناهار(حالا شام ! چه فرقی دارد) از کار برکنار کردیم تا گوشی دست طرف مقابل باشد که چه طور پرزیدنتی  هستیم ما!!

سوم: می خواسته بیاید بگوید اگر دیدید جهان روی ما حساب کرده دلیل اش این بوده که ما اساسا استعداد عجیبی در انکار کردن باور های درست و نادرست دیگران داشتیم. مثلا اگر یک وقت اوباما می گفت من رییس جمهور امریکا هستم سریعا از آستین مان یک سئوال در می آوردیم و می گفتیم: نه! من از شما می پرسم؟ شما رییس جمهور امریکا هستید؟ کی گفته؟

چهارم: اینکه می خواسته بیاید بگود: سفر بروید! اصولا سفر چیز خوبی است. تازه خودمان روی تابلوهای نزدیک آرادن دیدیم که از قول پیامبر اکرم نوشته شده بود که سفر انسان را جوان می کند. شما هم سفر بروید. نه یکی! نه دو تا! در طول ریاست جمهوری تان هی سفر بروید. وقتی که سفر می روید با آدم های تازه آشنا می شوید و وقتی برمی گردید، می توانید یکی از تازه آشناها را بردارید بگذارید توی اداره یی، وزارت خانه یی و یا خلاصه بانکی جایی و آن وقت می توانید از ایشان به عنوان ماشین امضا استفاده کنید. دیدید؟ چقدر سفر خوب است. سفر بروید.

پنجم: می خواسته بیاید و در گوشی به جانشین اش بگوید: عزیز من آخر شما چرا اینقدر ساده اید؟ گوربابای 1+5، آن دخترک دانش آموز را که یادتان هست. دیشب برای من ای میل زد و گفت آقای رییس جمهورسابق زیر زمین خانه ی مان شده انبار اورانیوم غنی شده،  لطفا به آقای روحانی خبر بدهید کامیونی، چیزی بفرستد آنها را بار کنیم و بفرستیم برای استفاده های صلح امیز.

ششم: ما که گفتیم در پایان ریاست جمهوری مان دیگر بیکار نخواهیم داشت! نگفتیم؟ حالا هم همه سر کارند. یکی دارد توی راه روهای وزارت کار دنبال ثابت کردن بی گناهی اش برای اخراج از کار می گردد. آن یکی دارد پیگیری می کند ماجرای اختلاس بالاخره به کجا رسید. یکی دیگر در به در دارد دنبال تحویل مسکن مهر می گردد. یکی دیگر می خواهد بداند الان این آدم هایی که با من آمدند و وزیر و مدیر و.. شدند این روزها چه می کنند؟ خوب اینها  هم خودش کاری است دیگر نیست؟

پایان نوشت: احتمالا ماجرا به اینجا که می رسید محمود خان بر خلاف آن وقت ها که روبروی مجری خوش تیپ می نشست و با خنده همه را «اُسکُل» می کرد این بار می خواست با مظلوم نمایی بگوید: ولی نمی دونم این روزا چرا «هیشکی منو دوس نداره؟»

 

۶ نظر:

میرزا قشمشم گفت...

والله از قدیم می گفتن کار رو باید سپرد دست کاردان! ... تو مملکت ما ولی سپردن دست نادان!!!
به قول یکی از شاعران معاصر:
هر چیزی یک قاعده ای داره، حالا فی المثل
جایزه ی نوبل رو به مش رمضون نمی دن
یا مثلا اداره ی یک کشور بزرگ رو
به دست هر کسی بدن، دست چوپون نمی دن!

گیله مرد گفت...

ممنون امیرزا....
پرتقال فروشا رو اخته کردن تا بقیه حساب کار دست شون بیاد
وزیره رو هم دیش دالا .....
نونوایی هم ... ای بابا ما چقد....
چهار سال...نه دیگه شوخی نداریم

پروانه گفت...

درودبرشما
واقعا همه چی آرومه !این مردم هستندکه ناآرامند !!!!!!!!!!!!!!

گیله مرد گفت...

واقعا :)

ناشناس گفت...

I used to be recommended this web site by my cousin. I'm not positive whether this publish is written by way of him as nobody else realize such specified approximately my trouble. You are amazing! Thank you!

Visit my website ... buying a car with bad credit
My site : buying a car with bad credit,buy a car with bad credit,how to buy a car with bad credit,buying a car,buy a car,how to buy a car

ناشناس گفت...

Thank you for some other informative web site. Where else may just I get that type of information written in such
an ideal manner? I've a undertaking that I'm just now operating on, and I have been on the look out
for such information.

My blog - buy a car with bad credit
Check out my homepage : buying a car with bad credit,buy a car with bad credit,how to buy a car with bad credit,buying a car,buy a car,how to buy a car