۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

مراد آباد سی سال بعد

گفت وشنود  کامل نجیب زاده با ممصادق مراد آبادی

یکی بود یکی نبود، یه اویارقلی بود که هی همه ش غر می زد، هی بهونه می گرفت اصلا این بشر از روز اول ناف ش رو با غر بریده بودن هی می شست تو خونه از درو دیوار ایراد می گرفت یه وقتایی هم که دیگه دستش به در و دیوار نمی رسید خودشو می برد به آژان تحویل می داد تا تمشیتِ ش کنن، این اویارقلیِ ما فکر می کرد خیلی می فهمه ، همه ش فکر می کرد با سواده ترین آدم مراد آباده، هی به گل ممد و دار ودسته ی خان بابا لیچار بار می کرد، خلاصه که وقتی مرد همه ی مردم ده از دست ش راحت شدن، چن وخت پیشا پسرش رو دیدم کلی باهاش حرف زدم، از اونجا که کلی با هم دوست شدیم بهش پیشنهاد یه مصاحبه دادم در مورد اویارقلی، اون بنده ی خدا هم قبول کرد و خلاصه شد این نوشته هایی که این پایین می بینین!

من: سلام؛ جناب آقای ممصادق مراد آبادی، از اینکه قبول زحمت کردید تا دراین مصاحبه شرکت کنید سپاسگزارم.

- - ابتدا حضور شما و خوانندگان تان سلام عرض می کنم؛ اما خواهش می کنم آن نامی را که بر زبان آوردید فراموش کنید، من داریوش سپهری هستم، همان ممصادق مراد آبادی سابق که نام و شهرتم را تغییر داده ام.

من: ببخشید می توانم دلیلی تغییر نامتان را بپرسم؟

- بله خواهش می کنم، حقیقتا از بس این روستای مراد آباد مردم نا آرام و ستیزه جویی داشت خواستم به طور کلی از آنان برائت بجویم و ردی از گذشتکان را با خود نداشته باشم.

من: ببخشید شما که فرزند انسان فهیمی مانند مرحوم اویارقلی هستید چرا می خواهید به کلی مراد آباد را فراموش کنید؟

- خواهش می کنم نفرمایید، پدرم سردسته ی یاغیان زمان خودشان بودند، ایشان به هر بهانه به پرزیدنت "گل ممد" توهین و افترا می بستند، آثار کارهای گل ممد را امروزه همه ی ما شاهد هستیم، بنابراین حق دارم از مراد آبادی ها تبری بجوییم.

من: ببخشید، البته جسارت است، می توانم بپرسم از کدام آثار حرف می زنید؟

- نمی دانم شما خبرنگارها چرا اینقد کند ذهن هستید، این همه کارهای خوب در مراد آباد انجام شده، آسیاب بادی را که تا حالا از آرزوهای ما بوده به همین زودی راه اندازی خواهد شد، قنات مراد آباد را که می دانید خشک شده و ما داریم از ده بالا آب برای آبیاری مزارع! می آوریم، پنیر و ماست را که از کافرستون وارد می کنیم، با برادرانمان در اترک آباد دست مودت داده ایم و به همین زودی شاهد شکوفایی داد وستد مراد آباد خواهیم بود، اینها همه از آثار کارهای بنیادینی است که پرزیدنت سالها پیش کلنگ زده بود و امروز ما شاهد بالندگی آن هستیم.

من: بله بله حق باشماست؛ اما فکر نمی کنید به جای انتظار "این همه ساله" برای آسیاب بادی،واردات آب از ده بالا برای مزارع لم یزرع، خرید ماست و پنیر و کشک از کافرستون و..و..و.. بهتر باشد که از داشته های خودمان استفاده کنیم؟

- شما نمی دانید، جناب پرزیدنت در همه ی مسایل صاحب نظر هستند، ایشان از ماست بندی، روضه خوانی،کشک سابی، لحاف دوزی و خلاصه همه ی "رشته های موجود و ناموجود" در مکتب خانه های ده سر در می اورند و گاهی دیگران در حوزه ی کارهایشان با ایشان مشورت می کنند.

من: من کلا آدم کنجکاوی هستم، می توانید نظرتان را درخصوص تقسیم کردن زمینهای مراد آبادبفرمایید؟

- بله البته، این طرح از کارهایی است که پرزیدنت سالها پیش نوشته بود و هم اکنون در حال اجراست، شما مشکلی دارید؟

من: نه مشکل که نه، فقط فکر می کنم این طرح زمان زیادی است که قرار است اجرا شود؛ اما انگار از تمام زمین ها فقط آن قسمت از ده که لم یزرع و قابل کشت نیست به مراد آبادی ها خواهد رسید.

-اصلا شما میرزا بنویس ها عادت دارید ذهن مردم را خراب کنید، خوب ان زمینهای دیگر را ما کشت می کنیم تا درآمد هایش را به مصرف عام المنفعه برسانیم!! این کجایش ایراد دارد یا نا مفهوم است؟

من – با ترس (هیچ کجا) حرف ناگفته ندارید؟

- چرا؟(در همین زمان جناب سپهری از جا بر می خیزند و چنان کشیده ای به من می زنند که برق از چشمانم می پرد و گویا با صدای آخ گفتن من همسرم نیز بیدار می شوند و در حالیکه شانه هایم را تکان می داد گفت: مرد چند بار گفتم خبرنگاری شغل نشد، هی فکر، هی خیال و هی استرس شبانه)

یادم رفت خودم را معرفی کنم، من کامل نجیب زاده هستم، خبرنگار شصت وشش که دوستدار خان بابا و باباخان و گل ممد و اویارقلی و هرچی آدم که توی مراد آباد هست، هستم. اصلا هم فرقی نداره که چه کسی رو به چالش بکشم، هر کی و هر کجا چرب تر باشه در همون مورد می نویسم، حالا مهم نیست یه وختایی هم آقای سپهری بزنه تو گوشم، با یه دو سه تا سکه حل می شه، نگران نباشین!!

ارادتمند: کامل نجیب زاده- مراد آباد علیا

۷ نظر:

باران ازلاهیجان گفت...

صاحب اين دل شيدا مهدي است
مقصد قافله ها تا مهدي است
به خدا عيد غدير هرسال
موقع بيعت ما با مهدي است
دست مردانه به دستش بدهيم
سر به فرمان مطاعش بنهيم

عید مبارک اقای گیلانی پور

titi.bloghaa.com گفت...

سلام قشنگ بود می خوام برای اولین پست بذارم تو وبلاگم؟
ممنون می شماگه اجازه بدین.

گیله مرد گفت...

سلام/خواهش می کنم /قابل نداره

پونه گفت...

خسته نباشيد.عيد مبارك

گیله مرد گفت...

به پونه خانوم:
.
عید شما هم مبارک

پورمحمد گفت...

عجب روحیه ای داری شما امیدوارم همیشه موفق باشید

گیله مرد گفت...

به پورمحمد گرامی:
.
چی بگم شاید تنها چیز باارزشی که دارم همینه/شما هم سعی کنید داشته باشید.