۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

ژوزه ساراماگوی بزرگ درگذشت


گیله مرد نشسته بود داشت کارهایش را مرور می کرد که خبر آمد آن نویسنده یی که بسیار دوستش می داشت، دار فانی را وداع گفته و رخت از جهان بر بسته است.
*
وقتی مسئولا ن اعلام کردند دانشگاه به مدت بیست روز تعطیل است، مرد با خود اندیشید اوقات فراغت بیست روز موصوف را چگونه بگذراند. او که به مطالعه بسیار علاقه داشت داشت با خود فکر می کرد که کتاب مناسبی بیابد تا در مدت تعطیلی کلاسها خود را سرگرم کند.
دوستی که می دانست مرد به مطالعه علاقه دارد پیشنهاد داد کتاب نویسنده ی محبوبی را که آن دوست بسیار دوست می داشت بخواند. مرد از آن دوست تشکر کرد و گفت علاقه ی زیادی به خواندن رمان ندارد و بیشتر ترجیح می دهد تا تاریخ بخواند؛ اما دوست مرد از او خواست یک بار "رمان برنده ی جایزه ی نوبل" را بخواند، از انجا که نمی خواست دل کسی را بشکند خواند وخوشش آمد و شد طرفدار پروپا قرص نویسنده ی برنده ی جایزه ی نوبل.
**
مردی که به تازگی طرفدار نویسنده ی جایزه ی نوبل شده بود در نوشته هایش گاهی به برنده ی جایزه ی نوبل تاسی می کرد و سبک او را در نوشته هایش/ هر چند کجدار و مریز/ به کار می برد و در این رهگذر چند داستانک هم نوشت که مورد پسند کسانی نیز واقع شد.
یکی دیگر از دوستان مردی که به تازگی دوستدار نویسنده ی جایزه ی نوبل شده بود پیشنهاد داد تا مرد، دیگر آثار او را نیز بخواند و این گونه شد که چند اثر دیگر نیز از به دایره ی خوانده شده های مرد افزوده شد و ارادت بیشتری به نویسنده ی برنده ی جایزه ی نوبل پیدا کرد.
***
حالا امروز خبر رسید که آن برنده ی جایزه ی نوبل که اهل کشوری بود با طعم میوه یی زمستانی و مطبوع و در کشوری زندگی می کرد که گاوبازانش مشهورتر از کفر ابلیسند درگذشته است.
مرد با خود اندیشید؛ به آن بزرگ باید ادای دینی کرد درخور آن نویسنده ی بزرگ، افسوس قلم مردی که به تازگی طرفدار نویسنده ی برنده ی جایزه ی نوبل شده کوچکتر از ان بود که بتوانداز زحمات نویسنده ی برنده ی جایزه ی نوبل در حوزه ی ادبیات جهان تقدیر کند؛ اما نوشت برای خودش و برای کسانی که مردبرنده ی جایزه ی نوبل را دوست می داشتند تا یادی کند از استادی که در هزاران کیلو متر آنسو تر از "مرد طرفدار" چهره در نقاب خاک کشیده و به دیار باقی شتافته است.
****
به دوستی که برای اولین بار و به ان دوستی که پیشنهاد داد دیگر آثار مرد برنده ی جایزه ی نوبل را بخوانم و به تمام دوستداران" مرد برنده ی جایزه نوبل" درگذشتش را تسلیت می گویم.
یادش گرامی

۵ نظر:

نرگس گفت...

خیلی متاسف شدم /کتابهاش همگی عالی هستن /مخصوصا" کوری گ

ناشناس گفت...

خدا بیامرزدش . نویسنده بزرگی بود

فرزين كارگر گفت...

درود
خبر خيلي ناراحت كننده اي بو برار من هم ساراماگوي بزرگا خيلي دوس داشتيم
گيلك بماني

farhad گفت...

salam
khodayash biamorzad
rafto az khodash che asaare geranbahaei bar jay gozasht

پدرام مژدهي گفت...

سلام آقا آرش عزيز
ممنون بابت توضيحي كه دادين البته من در دوران دبيرستان يك همكلاس ايلامي داشتم و البته سواي اون مي دونستم كه ايلامي ها كرد هستند اما وقتي ديروز اون مطلب رو خوندم اشتباه اون فرد رو تكرار كردم و اصلا به ذهن خودم رجوع نكردم به هرحال از توضيحت كه نقص مطلبمو گرفتي بي نهايت ممنونم