۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

سیامک قادری و روز خبرنگار







متاسفانه مطلع شدم دوست بسیار عزیزم سیامک قادری، خبرنگار سیاسی ایرنا که مدتی از کار معلق بود، نیمه شب پنجشنبه گذشته بازداشت گردید. متن زیر نوشته یکی از دوستان سیامک خان است که برای همدردی با خانواده او و روزنامه نگاران دربند اینجا می گذارم، به امید آزادی تمامی روزنامه نگاران دربند!

برای برادرم سیامک

سلام برادر،

نمی گویم سیامک که این لفظ برادر را بسیار دوست می داشتی، یادت هست همیشه برای ابراز مهربانی برادر خطابم می کردی؟ آری برادرم خبر در بند شدنت را شنیدم و افسوس خوردم، افسوس روزهایی را که برای اطلاع رسانی در دل خطرات سپری کردی، افسوس از کوته بینی کسانی که بعد از دستگیری ات نوشتند:

يک منبع آگاه به خبرنگار ايرنا گفت : ماموران نيمه شب پنجشنبه موفق به دستگيري فردي بنام "سيامک . ق " از عناصر فاسد و فعال در حوادث پس از انتخابات شدند .

آری برادر؛

تا بوده همین بوده، تا هست چنین خواهد بود، تو در اوج عزت نفس در آن خانه ی استیجاری ات با همسر مکرمه و آن نازنین فرزندت خوش بودی؛ اما کسانی کوچکتر از تو وشاید کم اطلاع تر از تو در قصر زندگی می کنند، امروز تو عنصر فتنه ای و ان فتنه گران، عزیز دردانه! امروز تواز اغتشاشگرانی و دیگرانی که ........بگذریم، هم تو می دانی و هم من و ....

برادرم؛

برایت نوشته اند که:

به گفته اين منبع آگاه ،فرد دستگير شده به همراه فرد ديگري در وضعيتي ناهنجار و مستهجن از سوي ماموران بازداشت شده است.

نمی دانم این وضعیت ناهنجار که از ان نام برده اند ارتباطی به مراسم "جشن ازدواج برادر همسرت "دارد یانه؟اما گفته اند که در وضعیتی مستهجن بوده ای که این دیگر بسیار آزار دهنده است.

برادرم،

آنجا خوش باش، اینجا جانشینانت برای خبر رسانی از" منبع آگاه" استفاده می کنند، نمی دانم این "آقای منبع آگاه" این همه اگاهی را ازکجا تحصیل می کند و چرا خود یک خبرگزاری مستقل تاسیس نمی کند.

راستی؛

نوشته اند که فاسد هم بوده ای، راستش تا به حال نمی دانستم که اینقدر ایرادات در وجودت هست، نمی دانستم می شود کار کرد، بی مزد و منت هم کار کرد، در خانه ی استیجاری زندگی کرد، سوار اتومبیلی لکنته شد، تفکر مستقل داشت آن وقت در وضعیت ناهنجار و مستهجن هم دستگیر شد.

شرمنده ام، ازخودم، از این قلم که گاهی می سُرد و چیزهایی می نویسد، شرمنده ی کسانی هستم که نمی توانم در برابرشان کرنش کنم، شرمنده ام از تمام کسانی که بیشتر از نوک بینی هایشان را نمی بینند.

برادرم؛

امشب این قلم را خواهم شکاند و تا روز آزادی ات منتظر خواهم شد، دیگر چیزی نخواهم نوشت، دیگر حتی مشق هایم را نیز با چشمانم خواهم نوشت.

و یک افسوس برای نویسنده ی آن خبر که از خوشحالی نوشت:



ماموران نيمه شب پنجشنبه موفق به دستگيري فردي بنام "سيامک . ق " از عناصر فاسد و فعال در حوادث پس از انتخابات شدند .

این بنده ی خدا احتمالا می اندیشیده است که تو در قله ی قاف خانه کرده بودی و یا در سنگرهایی که می گویند بن لادن در مناطق کوهستانی افغانستان در اختیار دارد، این بنده ی پاک خدا چنان از قید"موفق به دستگیری فردی....." استفاده کرده است که بی اطلاعی او را از وضعیت تو می رساند.او احتمالا نمی دانسته که هنوز به روال گذشته به کار مشغول بودی و مانند هر شهروند دیگری روزهای زندگی ات آرام در کنار خانواده ات سپری می شد.

آری برادرم؛

او و دوستانش خیلی چیزها را نمی دانند، همان بهتر که هیچ وقت ندانند. پناه می برم از دست بداندیشان و کج رفتاران به خداوند بزرگ که او دانای دانایان است.

برادرت: تقی کاج آبادی

لینک های مرتبط:
1- رهانا تاریخ 29-6-1389  اینجا کلیک کنید

۱۷ نظر:

Unknown گفت...

سلام دوست عزیز
امیدوارم ایشان به زودی آزاد شوند و به آغوش خانواده محترمشان بازگردند...
شاد باشی...
به امید آزادی سبز...

نيوشا گفت...

خدا صبر عطا كنه به خودش و اطرافيانش.

مرضیه گفت...

به شهادت تاریخ میگویم هر گاه زمانه خواسته فکر فاسدی را رسوا کند به او قدرت مطلق داده است

مرضیه گفت...

حتما سری بزنید با داستان ریزاحمد منتظرتون هستم

همکار گفت...

سلام برای آزادی دوست مشترکمان دعا می کنیم/روز خبرنگار بر شما مبارک

سکوت گفت...

سلام...
روز خبرنگار را به شما که در بزرگترین زندان مرز دار جهان شجاعانه قلم می زنید تبریک میگم(گل)،بنویسد چون باید نوشت حیف است فقدان قلم پرقدرتتان.
به امید روزی که گرگهای خون ریز نابود و پرنده ای در قفس نباشد و فریادهای خفه شده در گلو نیز...

گیله لوی گفت...

jomme boshoym noruz bel

ama vanaldan (nugzashtan) jashn beyrim

boshoym ie jaa yevashaki atish roshan bodim


zakon bowtan: age xas o xashak xanin, ame isaym


............

روزی خواهد آمد که در کتاب های تاریخ بنویسند: عصر آهن. عصر کشاورزی، عصر خس و خاشاک

گیله مرد گفت...

برای گیله لوی نازنین و دیگر دوستانم که دلشان برای فرهنگ گیلان می تپد:
زنده باشید و سرافراز و ایرانی
.
با اجترام وتجدید ارادت

ستاره گفت...

موفق باشيد...
براي دوستتون هم متاسفم .

پونه گفت...

salam

نيوشا گفت...

سلام
من چرا براي آخرين پست تون نتونستم پيام بذارم ؟
بهر حال خوش بگذره
جاي مارو هم خالي كنين.

نيوشا گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
نرگس گفت...

نوشته آخری دقیقا احساسات اینروزلی منه/امیدوارم به آرامش برسید. موفق باشید

باران از لاهیجان گفت...

یک دم رها ز همهمه قیل و قال باش

غوغاست در قیامت عشاق ، لال باش !


چشمی ببار و چشمه آب حیات شو

دل را بشوی و آینه ذوالجلال باش


فردا که کوهها همه سیمرغ می شوند

پر می کشد زمین خدا ، فکر بال باش



حسرت نصیب ماضی و مستقبلی چرا؟

جز در خدا مقام مکن ، اهل حال باش


سی روز تو به جرعه آبی ، حرام شد

یک روز ، فکر روزه نان حلال باش

نیوشا گفت...

به گيله لوي
برار/خواخور خوندن شيمه نوشته چقدر سخته! با امو بي سواديم.

آگوست ۱۰, ۲۰۱۰، ساعت ۲۰:۲۴

ناشناس گفت...

برای آزادی سیامک قادری و همه ی خبرنگاران دربند دعا می کنیم

شادونه گفت...

برای آزادی همه زندانیان دربند دعا کنیم