۱۳۸۹ بهمن ۹, شنبه

سقوط

به او گفته بودند این راه به باغ پراز گلی می رسد. با غروری سرشار از اعتماد به نفس پشت فرمان اتومبیل نشست، پدال گازرا محکم فشار داد، آنقدر مست غروربود که تابلوهای راهنما را نمی دید.در چشم بر هم زدنی اتومبیلش در هوا معلق شد و به دره سقوط کرد، صد متر جلوتر نوشته شده بود:

احتیاط! پل در دست تعمیر....

۹ نظر:

عارف گفت...

با احتیاط برانید

محمد گفت...

قشنگ و کوتاه بود برادر
پیروز باشید

شهراد گفت...

من برای همین اصلا رانندگی نمی کنم !
دست مریزاد !

پریا گفت...

عجب آدم بدی بود خدا بیامرزدش !
مراقب باشیم ما اینجوری نشیم .
زیبا بود / موفق باشید .

هادی گفت...

آرش عزیز

یک داستان کوتاه و چند نکته...
همچون همیشه پر مغز و پر نکته.

قابل توجه مغروران بالا دست!!
( برای عاقل یک اشاره کافیست )... حالا کو عاقل؟؟؟
تی دس درد نکونه برار لذت ببوردم.

هادی گفت...

راستی آرش جان یکی این تابلو رو تو تونس ندید با سر رفت تو دره حالا قراره عده ئی در مصر و اردن و یمن و ای...م بواسطه غرور چشاشون نبینه!
البته تو کشورهای عرب زبان نوشته بود :
تحذیر!جسر قید الاصلاح!!
( معنیش همونیه که تو تابلوی ایران نوشته).

farhang گفت...

گمان کونم شمی شخصیت خلی پیچیده ببون..

گیله مرد گفت...

درود به همگی دوستان
.
از لطفتان سپاسگزارم

پروانه گفت...

دوست عزیز تابلوهای راهنما تو سراه راه زندگیمون زیاده ولی خب متاسفانه اونقدر مشغولیات فکریمون زیاده که نگاهشون نمیکنیم! گاهی اوقات هم مغروریم که فکر نمیکنیم داریم اشتباه میریم وبازهم بی توجه به تابلو همچنان میرانیم!