۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

نان و زمستان/بحر طویل

درود به همه ی دوستانم: توصیه می کنم حداقل دوبار بخوانید ، می ارزد!!

آمده سرما و زمستان و هوا سرد شد و باز ندایی ز هوا امد و گفتا که فلانی چه نشستی که رَویم بهر "بیوتی " که ندارند ذغال و چیلر و کرسی و گرما، بیاریم کمی هیمه که گرما دهیم و گرم نماییم، همه خانه ی آن مردم نالان ز نداری، که ندارند به جز فرش زمین هیچ گلیمی..

القصه؛

چو این رابشنیدیم بگفتیم؛ که ای آدم نادان ! تو ندانی که دگر چاره بگشته است و به یک چشم زدن برهم و هم بازنمودن همه ی درد و اَلم از همه ی مردم بیچاره دگر رخت ببسته است و برفته است و نمانده است بدین بوم و بر و دِیر، دگر مفلسی و آدم نادار و گدا و همگی شاد شدند با دو سه تا سهمیه ی نان و پنیری که بدادند به ما تا که خوریم و بنشینم و در این گردش پرگار نماییم خوشی، هم که ندانیم چه امد به سرِ ما .....

ای دوست؛

بیا تا که نفهمیم که دی آمد و سرما و زمستان و شدیم از دم و دود و همه ی سختی بسیار، پریشان و دمی دم نزدیم ، هیچ نگفتیم و به هر صورت و منوال، به ما حکم شد و نیک پذیرفته و سر خم شد و دیگر همگی چون "بز اخفش" به کناری بخزیدیم و" چَرا" کرده و هم سیر شدیم از علفِ تازه که دادند به ما و چه گران بود ولی !! آه ندانیم که این قیمت خون پدر ماست !!؟ که دادند و بخوردیم و همی دم نزدیم ، باز بیا تا که رویم فکر دگر باره نماییم و به خوشبختیِ هم فکر کنیم....

آوخ؛

چو نشستیم کمی فکر نمودیم، بدیدیم که این مردک میمون و گدا پیشه ی بدکار، به ما وعده ی بسیار بداده است و نداده است به ما عیشی و هم عشرت خوبی که رویم گوشه ی نیکی بنشینیم وکنیم زندگی و شاد شویم، وه که چه مقدار به ما ظلم نموده است و نکرده است دمی مهری و احسان به کسی از ره لطف و کرم و وعده ی بسیار...

الغرض؛

باز به راهی که روانیم، ندانیم کجا چاه بوَد، کِی و کجا راه! خدایا زهمه رنج و مرارت که کشیدیم ندانیم، که این قصه ی محنت به چه روزی شود آخر ز ره لطف تو اتمام و شویم شاد و کمی نیک برقصیم و زهر مشغله ی زشت شویم دور .....

بارخدایا؛

ز ره لطف و کرم راه نما بنده ی شرمنده ی دون را که کند خدمت خلقی که ندارند به جز ناله و هم آه وفغان اسلحه ای تا بستانند همی داد خود از مهتر و کهتر....

ای دوست؛

بیا بر من نالان ز همه امر واموری که ببینی و ببینم وندانی و ندانم چه کنم، راه نما تا که شویم شاد و همی شادی و هم خنده ی بسیار کنیم و زسر صبر کنیم چاره ی این معضل بسیار ...

باز سپارم همگی را به خدا تا که به روزی که توانیم بخندیم وسراسر همگی شور به سر داشته و شادی بسیار کنیم .....

۲۵ نظر:

سپيده گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
بهروز گفت...

سلام.زیبا بود مرد...

بهروز گفت...

سلام.زیبا بود مرد...

گیله مرد گفت...

بهروز جان سلام
.
بخشید که اینجا جواب می دم سایتت نظردونی ش بسته س/سپاسگزارم

ناشناس گفت...

سلام و درود.خيلي قشنگ بود.دوبار كه نه من 3 بار خوندم.خدا آخر و عاقبت هممون رو به خير كنه.شادو موفق باشيد.

گیله مرد گفت...

درود به ناشناس
.
مرگ من ناشناس نظر نذارین!!!مردم چی می گن؟نمی گن؟می گنا!!!!
.
قربون همه ی شناسا و ناشناسا...

پریا گفت...

چه خوش گفتی و کردی تو دل ما را خون ! خدایا چه شودعاقبت ما از این بحر طویل و این تکرار دردها .....
موفق باشی گیله مرد

پونه گفت...

سلام.من به اسم خودم كامنت گذاشتم نمي دونم چي شد كه ناشناس شد....البته درست ميگيد مردم اين روزها خيلي جالب شدن...همش يا دارن مي گن يا دارن ميشنون.شاد زي

هادی گفت...

ممنون گیله مرد از حُسن انتخابت.
دست مریزاد.

هادی گفت...

ممنون گیله مرد از حُسن انتخابت.
دست مریزاد.

گیله طنز گفت...

سلام - مرحبا بر شمه طبع روان . درورد . براره قوربان .

گیله مرد گفت...

به دوستانم:
.
پریا جان سپاسگزارم.
.
پونه خانم: شرمنده نمی دونستم اون ناشناس شما هستین، به هر حال خوشحالم که می آیید و می خوانید و می روید/امیدوارم این نوشته ها کمی باعث قلقلک ذهن باشد نه بیشتر که ادعایی نداریم.
.
هادی خان /همشهری /عزیزم ازتشکرتان ممنون !! اما نفهمیدم منظورتان از حسن انتخاب چیست؟ این نوشته ی ناقابل و کلا نوشته های این وبلاگ حاصل تراوش قلم ناچیز حقیر است چنانچه گاهی نوشته های دیگران را بیاورم بلاشک یاد آوری خواهم کرد که این نوشته از من نیست و یا منبع را معرفی خواهم کرد.
.
و گیله طنز عزیز: سپاسگزارم همشهری/تی جانه قوربان شیمه قابیله نداشتی/براره قوربان

ویتک گفت...

سلام
زمستون همیشه برای من برعکس خیلی از دوستان رمانتیکم فصل زیبایی بوده
دوست داشتنی و سرد و پر ابهت
نه زردو زار مثل پاییز
نه گرم و شرجی و شمالی مثل تابستون
نه لوس و دخترونه مثل بهار

برای ملت ما هم فصل خاطره انگیزی بوده البته اگر حافظه ی جمعی یاری کنه
و اگر حافظه ی تاریخی داشته باشن


شاد زی

ویتک گفت...

سر اومد زمستون شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومدو شب شد گریزون
کوهها لاله زارن لاله ها بیدارن
تو کوهها دارن گل گل گل آفتابو می کارن
توی کوهستون دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره
سر اومد زمستون شکفته بهارون
گل سرخ خورشید باز اومدو شب شد گریزون
لبش خنده نور دلش شعله شور
صداش چشمه و یادش آهوی جنگل دور
توی کوهستون دلش بیداره
تفنگ و گل و گندم داره میاره
توی سینه اش جان جان جان
یه جنگل ستاره داره، جان جان، یه جنگل ستاره داره

ویتک گفت...

اگه فیلتر نیستی اینجا دانلود کن و حالش رو ببر که حتمن قبلن شنیدی
http://19bahman.net/audio/02_Sor_Fa_AftabKaran.mp3

گیله مرد گفت...

درود ویتک عزیز:
.
شما که همه ی راههای ارتباط رو بستی برادر چه جوری جوابت رو بدم تا شرمنده ت نشم به هر حال اگه این نوشته رو می خونی شرمنده می شیم که نمی تونم برات کامنت بذارم.
.
بدرود

پونه گفت...

سلام و درود.ممنون از نظر و راهنماييتون.روزهاي بدي براي پسرم هست.مي فهمم.فكر ميكنه اعتمادمون و نسبت بهش از دست داديم.هر جور شده داره تلاش ميكنه كه ببينه نظرمون در موردش عوض شده يا نه.من به خاطر سياست مادرانه نمي خوام فكر كنه كه از دستش ناراحت نيستم و از طرفي هم نمي خوام تو روحيش تاثير منفي بگذاره و كينه باعث بشه به سوي رفتار هاي منفي كه تا به حال ازش نديديم سوق داده بشه.و از طرفي هم خواستم با مخالفت با پدرش هم بفهمه از طرف خانواده حمايت ميشه و هم بدونه قانون قانونه هر جا كه مي خواد باشه. حتما اين موضوع كه شما گوشزد كرديد رو هم بهش ياد آوري مي كنم.زياد نوشتم.از راهنماييتون استفاده مي كنم.

هادی گفت...

درود بر گیله مرد/ عزیز دل.
منظور این حقیر انتخاب شیوه بحرطویل برای ارائه بود.
گل آقا و دیگر جراید طنز که میخواندم ابتدا به سراغ بحرطویلش میرفتم و بعد...

تنها افراد معدودی هستند که قابلیت ارائه بحرطویل دارند و من مفتخرم یکی از آنها دوست/همشهری و سرور هنرمندم هست.
پاینده باشی و پایدار.

گیله مرد گفت...

درود به دوستانم:
.
هادی عزیز سلام:
.
ببخش !!می ویسین سئوال بوبو بو /مو کوللن هر سئوالی پیش بیه پورسنم تا بعد موشکلی ندارم / از اینکه جواب بدای ممنون/تی قابیله ندانه/امه ره شرمنده بودی/هنده می ور بیه.
.
و پونه خانوم گرامی:
.
قابل نداشت/چیزی بود که تجربه ی شخصی بود/ دیگرانی که باید و وظیفه دارند که به فکر نیستند شاید تجربه شخصی های خودمان گاهی به کار همدیگر بیاید/جز وظیفه کار دیگری نکردم/سپاسگزارم

باران ازلاهیجان گفت...

سلام سلام عموگیلانی

خیلی قشنگ بود مثه همیشه

سپيده گفت...

پيش از سحر تاريك است
اما تاكنون نشده كه آفتاب طلوغ نكند.
فلورانس اسكاول شين
........................
حرف ديگري ندارم.
لذت بردم از موسيقي و پيام واژگانت.
بهاري بماني دوست من.

سیکا گفت...

یشتر از سه بار خواندم قصه تو را !
مگر این مردک میمون چه گناهی کرده؟!
فقط یارانه را هدفمندش کرده !
این مردک میمون فقرهارو دارا کرده !
نان و گوشت و مرغ وعیش و نوشوحذف کرده !
بازم مردک میمون تقصیر کرده ؟!
بابا کمتر بکنید ناشکری ایرانو گلستون کرده !

پوراسماعیل محسن گفت...

سلام
ارش جان
ببخش دیر پاسخ می دم به وبم سر نزده بودم
منم خیلی دوست داشتم بیشتر پیش شما باشم اما فرصت مناسبی نبود نمی خواستم مزاحم باشم به هر حال فرصت بسیاره .
زندگی سخته شده و مقصر........ فقط ما هستیم!
سعی می کنم به روز بشم اگر این فکر درگیر اجازه بده
در ضمنا اطلاعت امر شد
فعلا گول برار

فكرآزاد گفت...

هيچ شبي بي پايان نيست.

برزوئی گفت...

سلام ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدید با آغوش باز منتظر انتقادات و پیشنهادهاتون هستم. دیگه نمی تونید غر بزنید چراااااااااااااا وبلاگ نداریییییییییییییی؟البته از برکات adslهم بود!!!